{。^◕‿◕^。0 ❤ حجاب

سعی کنید همراهیم کنید

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

چادر

برگشت گفت : آخه این چیه سرت کردی مثل امل ها !!مثل این که باورت نشده قرن 21 و مثل مردم عصر حجر می گردی؟!
گفتم: واقعا؟! عصر حجر یعنی کی؟

گفت:چه می دونم 14 قرن پیش.

گفتم:چه جالب 14 بیشتره یا16؟

گفت : چه سوالایی میکنی معلومه 16!

گفتم: پس 16 قرن پیش عصر حجر تره تا 14 قرن پیش

گفت:معلومه

گفتم: پس شما با این حساب باید دمده تر باشید که مثل مردم 16 قرن پیش می گردید اونم چه زمانی موقعی که بهش می گفتن عصر جاهلیت دیگه از اسمش هم پیداست که خیلی دمده است...

دیگه پی اش رو نگرفت گذاشت رفت

افحکم الجاهلیة یبغون ومن احسن من الله حکما لقوم یوقنون مائده 50

آیا حکم جاهلیت را می جویند و چه حکمی برای یقین آورندگان از حکم خدا بهتر است ؟

و لا تبرجن تبرج الجاهلیة احزاب 33

و به همسرانت بگو خود را چنان زنان جاهل نیارایند

۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۶:۴۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دخترک قشنگ

دختربا نازبه خداگفت:
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نکنم؟
خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم
دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*
دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری
دخترک با غم گفت:آخر...آخر،آنوقت دیگر کسی مرا دوست نخواهد داشت.نه نگاهی به سمت من خواهد آمد و نه کسی به من توجه میکند
خدا عاشقانه جواب داد:من خریدار توام!
منم که زود راضی می شوم و نامم سریع الرضاست.
آدمیانند و هزاران نوع سلیقه!
هرطور که بپوشی و بیارایی،باز هم از تو راضی نمی شوند!
اصلا مگر تو فقیر نگاه مردمی؟آن نگاه ها مصدومت میکند
*دخترک آرزویش را به خدا گفته بود و می خواست چونان فرشته ای محبوب جلوه کند*
۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۶:۳۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گل و غنچه

گل با ناز و عشوه رو به غنچه کرد و با حالت تمسخر گفت: “تو خسته نمی شوی این همه دور خودت را پوشانده ای و گلبرگ های زیبایت را مخفی نموده ای چرا مثل من اجازه نمی دهی دیگران از زیباییت استفاده کنند و با بو کردنت زیبایی زندگی را بیشتر احساس کنند”.

غنچه با حُجب و حیا نگاهی به گل انداخت و خیلی آرام گفت:

“در اینکه اگر گلبرگهایم را باز کنم زیباتر می شوم حرفی نیست اما ترس من اینست که با این کار به زندگیم؛ پایان دهم و دیگر لذت بودن در این باغ زیبا را از دست بدهم.”

گل که دیگر تمام گلبرگهایش را نمایان کرده بود خنده بلندی زد و گفت:”ترس ندارد، مگر تا حالا برای من که این همه زیبا شده ام اتفاقی افتاده !؟”

غنچه که با نگاهش دنبال باغبان می گشت روبه گل کرد و ادامه داد: “گل عزیز، خودت هم می دانی که باغبان پیر، خیلی برای زیبائیهایت زحمت کشیده است و اگر این طور ادامه دهی توسط جوانان هزره چیده می شوی و حسرت و آه را به دل باغبان می گذاری. پس بهتر است کمی پوشیده تر باشی تا هم از لذت در باغ بودن بهره ببری و هم از گزند دیگران در امان باشی.”

گل که از حرف های غنجه هیچ درسی نگرفته بود با بی اعتنایی پُشتش را به غنچه کرد و با دست گلبرگهایش را زینت داد که یک دفعه جوانی از دور پیدا شد. گل به محض دیدن جوان، برای اینکه بیشتر جلوه کند گلبرگ هایش را به دوروبر ساقه آویزان کرد جوان کنار باغچه نشست، گل که منتظر محبت و نوازش جوان بود غافل گیر شد و با صدای بلندی غنچه را از قطع شدن ساقه اش خبر داد. اما دیگر کاری از دست غنچه بر نمی آمد .گل با ساقه ای کوچک در دست جوان بود و غنچه هر لحظه دور شدنش را نظاره می کرد. فردا صبح وقتی غنچه از خواب بیدار شد با صحنه ای مواجه شد که غم عالم را به دلش نشاند.او با کمال تعجب دید که گل پژمرده کنار همان باغچه افتاده و دیگر رَمقی برای زندگی ندارد و هیچکس هم نگاهش نمی کند.

۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۳:۱۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انواع ویترین ها

ز راهرو‌های داخل پاساژ می‌گذشتم. ویترین‌های زیبا و پر از وسایل مختلف، من را جلوی خودشان میخ‌کوب کردند. برایم جالب بود که این فروشنده‌ها برای جلب مشتری چه تلاشی می‌کنند تاشاید از هر چندنفری که از آنجا رد می‌شوند، یک یا دونفر با دیدن ویترین رنگارنگشان وارد مغازه شوند.

از پله‌های پاساژ پایین رفتم. چشمم به چندتا خانم بدحجاب افتاد که بدجوری بعضی از مردها را میخ‌کوب خودشان کرده بودند.

آنها هم صبح که از خواب بلند شده بودند، با زحمت فراوان ویترین صورت و لباسشان را برای بازر گناه و آخرت فروشی آماده کرده بودند.

در ذهنم مرور می کردم:

ویترین دو نوع داریم: ویترین حلال، ویترین حرام.

کارگاه زیبایی برای زیبا شدن از دو نوع زینت لباس و غیر لباس استفاده می‌شود. در اسلام بخشی از قضاوت در مورد زینت بودن یک لباس بر عهده عرف است. در واقع هر پوششی که از نظر افکار عمومی برای زیبایی و آراستگی استفاده شود، زینت به حساب می‌آید.

از نظر عرف، زینت بودن لباس به عوامل مختلفی بستگی دارد مثل: رنگ‌های زننده لباس، تنگ یا کوتاه بودن و یا نازک بودن و بدن‌نما بودن آن. با این توصیف حتی بعضی از چادرها که باید کاملترین و بهترین نوع پوشش باشند، خود به عنوان لباس زینتی به حساب می‌آیند.

۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۳:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰