حضرت زهرا(س) خمار و جلباب بر سر کردند و در میان گروهی از زنان راهی مسجد شدند در حالیکه بین ایشان و مردان مهاجر و انصار پرده ای افکنده بودند....

به گزارش گروه فرهنگ و معارف فرهنگ نیوز، چندی از رحلت رسول الله(ص) نگذشته بود که دو حادثه مهم و سرنوشت ساز تمام وقایع پس از آن را تحت تاثیر قرار داد. اول تشکیل سقیفه و غصب خلافت مسلمین بود و دیگری غصب فدک؛ قطعه زمین اهدایی  پیغمبر گرامی اسلام به دخترش حضرت زهرا(س).

همه اینها و حوادث کوچک و بزرگ حول این وقایع حضرت زهرا(س) را بر آن داشت که راهی مسجدالنبی(ص) شود و خطابه ایرد فرماید که پس از آن به خطبه فدک معروف شد.فرهنگ نیوز در نظر دارد تا در روزهای پیش رو شرحی مختصر از مضامین عالی این خطبه را ارائه نماید.

مقدمات رفتن حضرت زهرا(س) به مسجد

لَمّا اَجمَعَ ابوبَکرٍ وَ عُمَرٍ عَلی مَنعِ فاطِمَةَ فَدَکاً وَ بَلَغَها ذلِکَ.

زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا(س) شوند این خبر که به حضرت زهرا(س) رسید

لاثَت خِمارَها عَلی رَاسِها

خمار(چیزی بزرگتر از روسری فعلی که سر و سینه و گردن را می پوشاند) را بر سر کرد.

وَاشتَمَلَت بِجِلبابِها

و جلباب (نوعی پوشش سراسری بوده که بر روی لباسها می پوشیدند شاید چیزی شبیه عبای امروز یا پیراهن بلند عربی)، حضرت آن پوشش سراسری را نیز پوشیدند.

وَ اَقبَلَت فی لُمَّةٍ مِن حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَومِها

حضرت زهرا(س) در میان گروهی از اعوان و یاران و خویشاوندان حرکت کردند

تَطَاُ ذُیُولَها

ایشان در راه رفتن پا بر روی لباسشان می گذاشتند که نشانه بلندی لباس حضرت است که زیر پا قرار می گرفته.

ما تَخرِمُ مِشیَتُها مِشیَةَ رَسُولِ الله(ص)

راه رفتن حضرت هیچ کم از راه رفتن پیغمبر اکرم(ص) نداشت و با همان متانت و وقار حرکت می کردند.

ورود حضرت زهرا(س) به مسجد

حَتّی دَخَلَت عَلی اَبی بَکرٍ وَ هُوَ فی حَشدٍ مِنَ المُهاجِرینَ وَ الانصارِ وَغَیرِهِم

تا اینکه حضرت وارد شدند بر ابی بکر در مسجد درحالیکه گرداگرد او را جمع زیادی از مهاجرین و انصار و دیگر مسلمین گرفته بودند.

فَنیطَت دُونَها مُلاءةٌ

با ورود حضرت به مسجد میان ایشان و مردهای مهاجر و انصار که گرداگرد ابی بکر بودند پرده ای آویخت شد. این هم از اموری است که برای حفظ حضرت از نگاه مردان و احترامی بوده که به صورت سنت درآمده و امروزه نیز در مجالس مذهبی رعایت می گردد.

آه جانسوز حضرت و ناله مردم

ثُمَّ انَّت اَنَّةً اَجهَشَ القَومُ لَها بِالبُکاء

حضرت وقتی نشست آهی کشید و ناله اش آنچنان جانسوز بود که تمام مهاجرین و انصار و زن و مرد شروع به گریه کردند. آنگونه که از ناراحتی به حالت زاری افتاده بودند.

فَارتَجَّ المجلِسُ

سپس مجلس متشنج شد.

ثُمَّ امهَلَت هُنَیَّةً حَتّی اذا سَکَنَ نَشیجُ القَومِ وَ هَدَات فَورَتُهُم

حضرت مدتی مهلت دادند تا قوم آرامش پیدا کنند و مجلس آرام گیرد.